انواع جملات واشعار زیبا از همه کس و همه جا

اینجانب سعی میکنم اشعار و جملات زیبا و کاربردی از تمام اشخاص فرهیخته در وبلاگم قرار دهم امیدوارم موفق بشم

انواع جملات واشعار زیبا از همه کس و همه جا

اینجانب سعی میکنم اشعار و جملات زیبا و کاربردی از تمام اشخاص فرهیخته در وبلاگم قرار دهم امیدوارم موفق بشم

SMS روز عشاق

اگه عروسک بودی بغلی‌ترین بودی. اگه شمع بودی روشن‌ترین بودی و تا زمانی که دوست منی عزیز ترینی

ادامه مطلب ...

تقدیر

زندگی زیباست زشتی‌های آن تقصیر ماست، در مسیرش هرچه نازیباست آن تدبیر ماست! زندگی آب روانی است روان می‌گذرد...  

آنچه تقدیر من و توست همان می‌گذرد

فقط

آسمونتم می توانی همیشه بارونو تو چشمام ببینی 

. زمین مال زمین خوارها ،فضا مال فضا پیماها ، فقط  . . . . . . . . تو مال من

توضیح

آلبرت انیشتین:
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت توضیحش بدی

ترجمه ترانه ترکی

ŞARKI :Azar Azar
ترانه : آهسته آهسته
SESLENDiREN : Mahsun Kırmızıgül
خواننده : ماهسون کیرمیزیگول

ادامه مطلب ...

هزار سال است کسی منتظر 313 مرد است.مرد شدن چقدر زمان می‌خواهد ؟؟

سؤالی ساده دارم از حضورت

من آیا زنده‌ام وقت ظهورت؟

اگر تو آمدی، من رفته بودم

اسیر سال و ماه و هفته بودم

دعایم کن دوباره جان بگیرم

بیایم در حضور تو بمیرم

ادامه مطلب ...

ای منتظر غمگین مشو قدری تحمل بیشتر

یکی از جمعه ها جان خواهد آمد

به درد عشق، درمان خواهد آمد

غبار از خانه های دل بگیرید

که بر این خانه مهمان خواهد آمد

ادامه مطلب ...

فقط اوست که وزن دعای پاک و خالص را می‌داند

لوئیز زنی با لباس‌های کهنه و نگاهی اندوهگین بود. 

 روزی وارد خواربار فروشی شد و با فروتنی از صاحب مغازه خواست کمی خواربار به او بدهد.  

او گفت: شوهرش بیمار است و نمی‌تواند کار کند و بچه‌هایش گرسنه‌اند. مغازه‌دار با بی‌اعتنایی از او خواست که بیرون برود. 

 زن گفت: به محض این‌که بتوانم پولتان را می‌آورم. 

 مرد گفت: ‌نسیه نمی‌دهم. مشتری دیگری که این گفتگو را شنید به مغازه‌دار گفت: ببین خانم چه می‌خواهد، خریدش با من. خواربار فروش با اکراه گفت: لازم نیست، خودم می‌دهم. لیست خریدت کو؟ لیست را روی ترازو بگذار، به اندازة وزنش هر چه خواستی ببر. 

 لوئیز با خجالت، تکه‌کاغذی از کیفش درآورد و روی آن چیزی نوشت و آن را روی کفة ترازو گذاشت، 

 همه با تعجب دیدند، کفه ترازو پایین رفت، خواربارفروش باورش نشد. 

 مغازه‌دار با ناباوری شروع به گذاشتن جنس در کفه ترازو کرد. 

 آن ‌قدر جنس گذاشت تا کفه‌ها برابر شدند. 

 پس از رفتن زن، سریع تکه‌کاغذ را برداشت تا بخواند. کاغذ لیست خرید نبود. 

 دعای زن بود که نوشته شده بود: ‌ای خدای عزیز، تو نیاز مرا می‌دانی، خودت آن را برآورده کن. 

 فقط اوست که وزن دعای پاک و خالص را می‌داند.

دلم میخواد

دلم میخواد اونقدر کوچیک بشم قد یک پرنده،اونوقت پر بزنم بیام پیش تو!... 

 دلم میخواد اونقدر بزرگ بشم قد یک نهنگ، اونوقت تو رو بخورم تا همیشه پهلوم باشی

لبخند

لبخند ارزانترین راهی است که می توان توسط آن نگاه را وسعت داد